بیماری که با خوردن پسته شاه پسند دامغان از اتاق عمل نجات پیدا کرد

کارآزمایی‌های بالینی برای مطالعه اثر مصرف پسته شاه پسند دامغان بر غلظت و اندازه زیرگروه‌های لیپوپروتئین (کوچک، متوسط و بزرگ) توسعه یافتند، سایر نشانگرهای چربی خون آترواسکلروز متفاوت از پروفایل لیپیدی کلاسیک  یک تنوع ضد آتروژنیک قابل‌توجه یافتند.

زیر کلاس های لیپوپروتئین بنابراین، شواهد زیادی نشان می دهد که پسته ممکن است پروفایل چربی خون را بهبود بخشد و به کاهش خطر قلبی عروقی کمک کند.

جالب‌تر از همه، در یک متاآنالیز شبکه‌ای از کارآزمایی‌های بالینی که اثرات انواع مختلف مصرف آجیل درختی را بر چربی‌های خون مقایسه می‌کند، در سال جاری منتشر شد، لیو و همکاران.

به این نتیجه رسیدند که رژیم های غذایی غنی شده با پسته و گردو می توانند جایگزین های بهتری برای کاهش تری گلیسیرید (TGs)، کلسترول LDL و TC در مقایسه با سایر رژیم های غذایی غنی شده با آجیل باشند.

نتیجه‌گیری دیگر از این مطالعه این است که آزمایش‌های بالینی بیشتری برای تأیید این ادعاها و پیشنهاد تغییرات در الگوهای غذایی و تغذیه برای جمعیت عادی مورد نیاز است. در سال گذشته، یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده به شدت پیشنهاد کرد که پسته ممکن است پروفایل لیپیدی (TC، LDL، TG) را بهبود بخشد و از بیماری‌های متابولیک قلبی محافظت کند [47].

در اوایل امسال، یک متاآنالیز جامع از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCT) که اثرات مصرف آجیل بر پروفایل لیپیدی خون را مطالعه می‌کرد، به این نتیجه رسید که اگرچه هیچ اثر کلی مصرف آجیل بر پروفایل لیپیدی وجود نداشت، مصرف پسته ممکن است سطوح TC را کاهش دهد .

چندین مطالعه آینده نگر رابطه معکوس بین مصرف آجیل و فشار خون (BP) یا فشار خون را نشان داده اند. در مورد خاص پسته، در یک کارآزمایی بالینی که بر روی 28 فرد مبتلا به دیس‌لیپیدمی انجام شد، یک اثر مفید بر فشار خون مشاهده شد که به مدت چهار هفته از یک رژیم غذایی کنترل کم‌چرب پیروی کردند، رژیمی که 10 درصد انرژی کل از پسته داشت.

یا رژیمی با 20 درصد کل انرژی از پسته. کاهش قابل توجه فشار خون سیستولیک (SBP) به ویژه پس از پیروی از رژیم غذایی حاوی 10 درصد از کل انرژی به عنوان پسته مشاهده شد، بنابراین، هیچ اثر وابسته به دوز مشاهده نشد. علاوه بر این، هیچ تفاوتی در فشار خون دیاستولیک (DBP) ثبت نشد [49]. مطالعه اخیر دیگری که بر روی افراد مبتلا به دیابت نوع دوم توسط Sauder و همکاران انجام شده است. [5